سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرزنش بسیار، دل ها را کینه ور می کند و یارانرا می پراکَنَد . [امام علی علیه السلام]

من دورم، دور وطن من است!
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: عباسحسیننژاد جمعه 85 دی 15   ساعت 8:26 عصر

یک
وقتی معضل خیلی بزرگ شود می شود همین!


روزنامه جام جم در روز چهارشنبه ِ اول آذرماه
شما خودتان بروید روزنامه را تهیه کنید و اندازه فونتش را با خط کش اندازه بگیرید! احتمالن از 60 هم بیشتر است! بعد نگویید من دارم الکی به این چیزها گیر می دهم که!
با سپاس از آقای حمید

دو


چوپان دروغگو (یک داستان مینی مالیستی)

با شنیدن فریاد گرگ
آمد گرگ آمد مردم چماق‌هایشان را که برای روز مبادا پنهان کرده بودند برداشتند و
به کمک چوپان رفتند، ولی دیدند از گرگ خبری نیست و چوپان دارد به آنها می‌خندد.


با شکایت اتحادیه چوپانان مقیم دهات بالا و پایین و جمعی از
نیروهای مردمی و عده ای از جوانان شاغل و تحصیل کرده، چوپان دروغگو به جرم نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به دو سال
انفصال از هر گونه خدمات گوسفندی محکوم شد.


سه

اگر کسی دوست دارد درباره نادر ابراهیمی چیزی بنویسد برای ویژه نامه این شماره هفت سنگ، تا آخر این هفته خبر بدهد!

چاهار

این سرویس دهنده فوتوبلاگ خارجی، هم قالبش قشنگ است و هم سرعت آپلود و هم خیلی چیزهای دیگرش! فوتوبلاگ من را در اینجا ببینید!



نظرات شما ()

نویسنده: عباسحسیننژاد جمعه 85 دی 15   ساعت 8:26 عصر

اگر ندارید مزاحم نشوید!

اگر ندارید مزاحم نشوید!

اگر عکس باز نشد این‌جا را کلیک بفرمایین!


نظرات شما ()

نویسنده: عباسحسیننژاد جمعه 85 دی 15   ساعت 8:26 عصر

صفر

ای پرشور! ای انتخابات!

یاد بگیرید!

مکان عکس: نرده‌های دانشگاه تهران

یک

  • آن خطاط علاوه بر آن سه خط، هزار گونه‌ی دیگر خط بنوشتی
  • و چون سخت! فیلتر بودی
  • نه خود خواندی
  • نه غیر!

با توجه به فعال‌تر شدن دور جدید فیلترنت ملی! از همه‌ی شاعران و نویسندگان و ننویسندگان برای یک جُنگ ادبی و سرودن شعر و نوشتن داستان و نثر برای تقدیم به روح فیلترنت(اینترنت سابق!) دعوت به عمل می‌آورم!
که!


نظرات شما ()

نویسنده: عباسحسیننژاد جمعه 85 دی 15   ساعت 8:26 عصر

یک

در باب تولدش‌مبارکی

امروز که هفدهم آذرماه ???? است

پنج ساله شده صندلی ِ عزیز!(البته عزیز از لحاظ من!)

این هم آرشیو جهت اُرت و پز دادن:

دو
برخی فتوحات که گاه به اتفاق عهد وعیال و گاه به اتفاق دوستان وگاه به اتفاق خودمان! در اینترنت به راه ‌انداخته‌ایم:

نظرات شما ()

نویسنده: عباسحسیننژاد جمعه 85 دی 15   ساعت 8:26 عصر

یک

که امشب شب چلّه! همین امشبو داریم!

یا به قول شاعر:

شب چلّه است و یار از من چغندر پخته می‌خواهد!

دو

بگومگو با زن و شوهرهای وبلاگستان:

سوال: قبل از ازدواج وبلاگ نویس شدید یا بعدش؟
جواب منزل:  البته که خانم‌ها در همه کارها پیش‌رو بوده و هستند و بنده هم طبق این اصل بعد از ازدواج! (البته هر چی آقامون بگه!)
جواب بنده: البته اصولاً آدم قبل از ازدواج وبلاگ‌نویس می شود چون بیشتر وقت دارد! تازه، یکی از راه‌های ازدواج، وبلاگ‌نویسی است!

بقیه مصاحبه‌ی بنده و منزل! را در گل‌آقا بخوانید!

سه

ننه‌ی ماست که با حُسن خداداد آمد!

Mother مادر

انتشار عکس ننه‌مان در سایت آمینوس بازتاب وسیعی داشته‌است!

چاهار

 به روح فیلترینگ!

ای مخابرات!

توی دفترچه انتقادات و پیشنهاد‌های مرکز مخابراتی توحید بود که نوشته بود:
آقا این فیلترها رو باز کنید ما به سایت‌ها دلبستگی خاصی داریم!

پنج

  • هفته‌نامه‌ی جدید هفت‌سنگ را ببینید!
  • و دعوت محمودالله! فرجامی برای آی‌طنز را!
  • اختتامیه جشنواره طنز مکتوب روز یکشنبه سوم دی‌ماه ساعت ??در تالار اندیشه‌ی حوزه‌ی هنری برگزار می‌شود، بیایید!
  • برای شرکت در دومین جشنواره طنز تهران نیز تا دهم دی‌ماه فرصت دارید!
  • در اینجا  یعنی وبلاگ کاوازو چهار کلمه ژاپنی بیاموزید!


نظرات شما ()

نویسنده: عباسحسیننژاد جمعه 85 دی 15   ساعت 8:26 عصر

یک

ضمن تبریک میلاد مسیح اعلام می‌کنم که همه‌ی آتش‌ها از گور ابوالبلاگر سلمان بلند می‌شود

دو

با قبول افتخار دعوت عزیزان بابابهروزعریان، مرضی، سیاوشون، آقارضای دهل و آب‌وگل در این بازی شرکت می‌کنم!

اعتراف می‌کنم:

  1. من کلن آدم زودرنجی‌ام! آن‌قدر زود می‌رنجم گاهی، که خودم هم باورم نمی‌شود!

  2. با این‌که در دانشگاه تهران زبان ژاپنی خوانده‌ام و خیلی فرهنگش را دوست دارم اما چیزی از آن بلد نیستم(برخلاف تصور دوستان!) البته به همه می‌گویم یادم رفته!

  3. از سفر با ماشین خیلی خوشم می‌آید، این خیلی یعنی خیلی! حتا از این‌که از این سر تهران تا آن سرش بروم آن‌قدر خوش‌به‌حالم می‌شود! که!

  4. زیاد قلیان می‌کشم! و با همه‌ی نصیحت‌ها، اعتراضات و تهدیدات همسر محترم، نهضت هم‌چنان ادامه دارد!

  5. به علوم غریبه به شدت علاقه‌مندم و گاهی اوقات پیش خودم کارهایی می‌کنم اگر چه خیلی خطرناک است شما نکنید!

سه

از بهمن‌الله هدایتی، استرای، علیرضا روشن، نسیم‌صبح ، حمید رولمی، محسن فرجی و مهدیجتالداتپرشینبلاگ و پشته‌ی ناشی برای شرکت دعوت می‌کنم!

چاهار

از عزیزان وبلاگ‌نویس تقاضا دارم که مواظب اعترافات خودشان باشند و همه‌چیزشان را نریزند روی داریه تا مثل اعتراف سیدرضا شکراللهی نشود که سایتی مانند الف قضیه را پیراهن ِ ... کند و تیتر بزند:

اعتراف تکان‌دهنده بلاگ تگی شکراللهی
در ادامه بازی بلاگ تگی اخیر در وبلاگستان، سید رضا شکراللهی، فعال ادبی با یک اعتراف تکان‌دهنده، جامعه ادبی وبلاگستان را با بهت و حیرت مواجه ساخت. بقیه را اینجا بخوانید!

پنج

جانمی! آن‌قدر زیبایی که نزدیک است باران بیاید!
آه مارسیا،
می‌خواهم زیبایی بلند طلایی‌ات
تدریس شود در دبیرستان...

بقیه را در این‌جا بخوانید!


نظرات شما ()

نویسنده: عباسحسیننژاد جمعه 85 دی 15   ساعت 8:26 عصر

صفر

این هفته شمارش معکوس برای آمدن سارا؛ کودک هیچ‌ساله‌ی من!

یک

استاد در حالت ذن در برف!

استاد بزرگوارم در حالت ذن در سرمای چندین درجه حوالی صفر در برف

این عکس را محمد زرویی نصرآباد گرفته‌است!

دو

به نظر شما ربط بین پروین اعتصامی و فیلم‌سازی؟!! چیست؟!

دومین جشنواره زنان فیلمساز یادواره پروین اعتصامی؟!! در خانه هنرمندان ایران برگزار ‌شد.::

سه

این آهنگ ِ «بیابان را سراسر مه گرفته‌است» از محسن نامجو که نوعی موسیقی آلترناتیو را به طرز زیبا با حنجره‌ی شگفت‌انگیزش اجرا می‌کند شنیده‌اید؟!

استرای را با هایکوها و نقاشی‌هایی از کودکانی بیشترشان ژاپنی‌اند ببینید!

این پست سایه پروانه را بخوانید تا بفهمید با چه موجودی طرف هستید!!

چاهار

هفت‌سنگ در ویژه‌نامه‌ی جدیدش قصد آماده‌کردن ویژه‌نامه‌ای را با محوریت موسیقی زیرزمینی دارد دوستان هر گونه نوشتاری، اجرایی، مصاحبه‌ای حتا یا کسی را در این زمینه دارند یا می‌شناسند که به پربارتر کردن این ویژه‌نامه کمک می‌کند خودشان به زبان خوش بگویند یا کامنت بگذارند یا ایمیل که!

پنج

باور نمی‌کنم!
باور نمی‌کنم صدام را به همین راحتی دار زده‌باشند اول یک صحنه طناب انداختن دور گردنش را نشان دادند بعد صحنه در تابوت بودنش! 
چیزی که ارتباط منطقی تصویر اول و آخر را برقرار می‌کند چه شد؟؛ کشیده‌شدن و آویخته‌بودن به و از طناب دار؟!
باز در زندگی این لعنتی یک حلقه‌ی مفقوده پیدا شد! یعنی از صحنه‌ی دار زدنش کسی فیلمی عکسی چیزی دارد؟!
یعنی فردا کسی پیدا نمی‌شود که بگوید صدام در قهوه‌خانه‌ای در یکی از روستاهای سوریه مشاهده شده؟!
یعنی راست است؟!!

این نوشته‌ی هنرمندانه‌ی شرتو را هم درباره‌ی جنگ بخوانید!

 


نظرات شما ()

نویسنده: عباسحسیننژاد جمعه 85 دی 15   ساعت 8:26 عصر

اثبات نظریه برابری جان انسان‌ها با کدوی نارس در ایران 

تکرار یک حادثه؛ 9 روز مانده به سالگرد سانحه سقوط هواپیمای C130

سندی قاطع بر اثبات نظریه من:

برابری جان انسان‌ها با کدوی نارس در ایران

گزارش کامل ایسنا 

اثبات تصویری:


نظرات شما ()

نویسنده: عباسحسیننژاد یکشنبه 84 دی 18   ساعت 4:29 عصر

تبر خدمتتان است آقا! یک مقداری ریشه زیر پاهایم احساس می کنم، دکتر گفته اگر بزنمشان راحت تر نفس می‌کشم و دیگر برای شنیدن صداها نیازی به تیز کردن گوش هایم ندارم

در می پیچیدم دست های زنی
چادر!

چشم های دلم را که باز کردم گرد وخاک رفت تویش و الان چند ماه ونیم و خورده ای است شب که می‌شود کلیه سمت چپم یادش می‌رود که باید بخوابم و هی ادای سنگ در می‌آورد که درد می‌کند منتهی الیه سمت پاهای دلم که دستش به راه نمی‌رود که بخارد گلویش راکه تشنگی فشارش راهی می‌آورد به نفسش

دستت رابه من بده
چشم هایت را من اگر بوسه نزده بودم
آبی!

بیا تو هم مشتت را که گره کرده‌ای، چشم هایم آماده پذیرایی کبود است! آن واکمن را هم بیاور ضبط صوتی تصویر را داشته باشد که اگر گاهی خدای نکرده دلت گرفت بروی سراغ تنهایی امامزاده قاسم و گریه کنی برای خودت که هی می ترسی از روی دستهایش هم شرمنده شوی چه برسد به این که باران نیامده کبوترها را پرواز دهی که ملق بزند و بابایت دربیاید از اتاق و ویلچیرش خوشحال شود که باد می خورد به چرخهایش

خنجرت را که پیش امتحان کرده ای
آوخ رگهایم نفس نمی کشند دیگر
پرّه های بینی!

تصویرهای قدیمی گلهای یخ را بگذار توی آلبوم خانوادگی و جای پدر و مادرت معرفی کن دیگر ، این روز ها کمتر کسی به این نکات توجه می کند که حالا داروین راست می گوید یا نظریه پردازان بوزینه‌ی دیگر ،خرت و پرت هایت را هم جمع کن کم نیاوریم وقتی شب شد و چراغ نداشتیم و پایمان به چیزی گیر کرد بتوانیم سردمان نشود و حواسمان به گلدان ها باشد

هیچ نشانه ای از جاده نیست
دورتر از این نمی شد بایستی که تصویرت را هی گم نکنم
گنگ!

دماغت را بکش بالا! آخیش! لبریز شده حجم اتاق از دودی که قلیان چاق کرده برای ریه هایم! و حالا دیگر هر مسافری که برسد به این قهوه خانه من خودم سیگارش را تعارف می کنم

غمگین نباش!
بوسیدن جرمی بود سنگین تر از زندگی ای که داشت
صدای نفس نفس!

سر بالایی که بروی همین می‌شود که نفست بگیرد و هی بالا بیاوری دستها را به کمرت! شوخی نکن حوصله‌ی دروغ‌های مردم را ندارم که زوزه‌ی سگ به لبخندشان شرف زندگی دارد. بیا این توت فرنگی‌ها را که باغ‌مان زاییده در یک گوشه خلوت گلخانه، با هم بزنیم به دیوار تا از این یک رنگی در بیاید دستهایمان.

شب شده است
شروع شده است
شروع شده ام
شروع نمی شوی؟!

 


نظرات شما ()

<      1   2      
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خانم ِ صبور!
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
8056 :مجموع بازدیدها
11 :بازدید امروز
1 :بازدید دیروز
حضور و غیاب
یــــاهـو
درباره خودم
من دورم، دور وطن من است!
لوگوی خودم
من دورم، دور وطن من است!
صفحات اختصاصی
بایگانی نوشته ها
زمستان 1385
زمستان 1384
اشتراک